کرونا و رنسانس مذهبی
حتماً شنیدهاید که سکوت دين و بستن حرم و هيئت و تأکید بر مراعات دستورات پزشکي (نه توصیههای روحانيون) نشانه تحولي در الهيات و نوعي رنسانس مذهبي و تغيير در نگرش به دين است چون اگر قبلاً دين را کامل میدانستیم و روحانيت را مسئول رفع همه مشکلات، حالا مشخصشده که دين نمیتواند مشکلات ما را حل کند و روحانيت نيز کاري از دستش برنمیآید؛ و اين يعني سکولاريسم! آيا با اين نظر موافقيد که کرونا سبب شده چنين تحولي رخ بدهد؟
پاسخ اجمالی
در هیچ دورهای روحانیون و مراکز دینی، مدعی درمان قطعی بیماریها و حل همه مشکلات پزشکی در زندگی نبودند تا با آمدن ویروس کرونا، پوچ بودن مدعایشان ثابت شود! اگر هم به جهت هجوم ویروس کرونا، رنسانسی ایجادشده باشد، مربوط به گرایش افراطی به علم تجربی است که علم را کلید حل همه مشکلات میدانست و آنقدر به علم مطمئن بود که آن را جایگزین دینداری و خداباوری میدانست.
اما بسته شدن مراکز دینی هم دلیل موجهی بر ایجاد رنسانس مذهبی و یا تغییر بنیادین در الهیات و تفکر دینی نیست؛ چراکه دین اسلام دین عقلانی است و معنویت را –قبل و بعد از انتشار ویروس کرونا- در چارچوب شریعت و حفظ مصالح اجتماعی مردم دنبال میکند. حمایت از تعطیل کردن اماکن مذهبی در پی دستورات پزشکی، نهفقط عیب اسلام نیست بلکه نشانه عقلانی بودن و موجه بودن این دین است.
پاسخ تفصیلی
مقدمه
بعد از انتشار ویروس کرونا، سبک زندگی مردم تغییر کرد و بسیاری از مراکز دینی و اماکن مذهبی تعطیل شد. به همین جهت، این پرسش مطرح شد که آیا کرونا سبب به حاشیه راندن دین و مذهب و یا تغییرات بنیادین در تفکرات مذهبی شده یا نه. در ادامه، به این پرسش میپردازیم:
نکته اول:
ویروس کرونا یا همان کووید 19، به جهت محدودیتهایی که برای اجتماعات بشری به همراه آورد، عملاً همایشها و تجمعات انسانی را به تعطیلی کشانده و این محدودیتها، تنها شامل زیارتگاهها و اماکن مذهبی نبود، چه اینکه ورزشگاهها، استادیومها، مراکز فرهنگی و سینماها، مراکز آموزشی و دانشگاهها، مراکز تفریحی و پارکها و بهصورت کلی تقریباً هرجایی غیر از بیمارستانها را به تعطیلی کشاند.
نکته دوم:
این شوک اجتماعی و تغییر در سبک زندگی، بیش از آنکه خطری برای اعتبار دین باشد، این تلقی از علم و تکنولوژی را مورد چالش قرار میدهد که «علم، مأمن و پناهگاه برای عبور از تمام مشکلات و مهار طبیعت است و با توسل به علم میتوان بر هر مشکلی غلبه کرد». این تلقی از علم تجربی در عصر مدرن آنچنان قوت گرفته بود که برخی از متفکران، اظهار بینیازی از دینداری و خداباوری کردند و بر این باور بودند که نیازی نیست برای این جهان خدایی در نظر گرفت!
حال، با انتشار ویروس کرونا و اظهار عجز علم و تکنولوژی و تعطیلی تمام مراکز فرهنگی و اقتصادی و غیره، مشخص شد که چگونه یک ویروس کوچک میتواند، علم و تکنولوژی و نهادهای مرتبط با آنها را دچار چالش جدی کند و تا چه اندازه سبک زندگی غربی را به بازنگری جدی وادارد.
نکته سوم:
هیچگاه روحانیون و مراکز دینی، مدعی درمان قطعی بیماریها و حل همه مشکلات پزشکی در زندگی نبودند تا با آمدن ویروس کرونا، پوچ بودن مدعای ایشان ثابت شود!
علت این امر نیز این است که اساساً رسالت دین در وهله اول رسالتی معنوی و قدسی است که بیشتر ضمایر و قلوب اهل ایمان را مخاطب خودساخته و در وهله دوم است که با پایبندی به دستورات دینی میتواند، آثار جسمانی نیز برای انسان به همراه داشته باشد.
علامه شهید مرتضی مطهری در این خصوص میفرماید:
«دین یک رسالتی دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست ... اسلام برای عقل بشر فوقالعاده ارزش قائل است برای تفکر فوقالعاده ارزش قائل است، برای علم و مطالعه و آزمایش و مشاهده موجودات و به تعبیر خود قرآن برای سیر درآیات آفاقوانفس فوقالعاده ارزش قائل است؛ ولی اینچنین نیست که عقل و فکر و استدلال و علم و مشاهده و آزمایش هراندازه ترقی کند بتواند آن نشانههایی را که دین از انسان یا از جهان داده است، ارائه کند؛ این دیگر فقط رسالت دین است». (1)
بنابراین، اساساً رسالت دین غیر از رسالت علم بوده و هیچوقت دین و رهبران دینی خودشان را حلّال همه مشکلات تلقی نمیکردند تا گفته شود با آمدن کرونا و توصیه به رعایت دستورات پزشکی و غیره، دین به حاشیه راندهشده است! علم و دین دو بال برای پرواز در آسمان حقیقت هستند که بودن یکی، ما را از دیگری بینیاز نمیسازد.
نکته چهارم:
اما در مورد بستن اماکن مذهبی نیز گفتنی است که دین اسلام دین عقلانی است و معنویت را جز از طریق شریعت و عقل دنبال نمیکند. ازاینرو، اگر درجایی لازم باشد برای حفظ جان مردم و مصالح مهم اجتماعی، اماکن مذهبی تعطیل شوند، دین اسلام از چنین حکمی دفاع میکند. این حکم محدود به دوران پساکرونایی نیست بلکه مبنای قرآنی و دینی دارد؛ بنابراین، تعطیل کردن اماکن مذهبی، نهفقط نشانه ضعف اسلام نیست بلکه نشانه عقلانی بودن و موجه بودن اسلام است.
نتیجه:
نتیجه آنکه اگر بهاصطلاح رنسانس، نوزایی و یا تجدید حیاتی هم وجود داشته باشد، مربوط به گرایش افراطی به علم تجربی است نه مربوط به آموزههای وحیانی. آری، این امر میتواند آغازی باشد برای موج جدیدی از معنویت خواهی که بهسرعت همه دنیا را فراگرفته و از این رهگذر، نهتنها آموزههای وحیانی آسیبی نخواهد دید، بلکه نیاز مبرم و ضروری انسانها به معنویت و دلزدگی ایشان از برخی از آثار سوء و دستاوردهای نامطلوب جامعه مدرن (که نفی دین یکی از مقومات آن بود) ایشان را دوباره به آغوش دین بازخواهد گرداند؛ انشاءالله الرحمن.
پینوشتها:
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، نشر صدرا، 1376 ش، ج26، ص 523.
نظرات شما عزیزان: